سلامی به دلپذیری شیراز

به اونجایی رسیدیم که شب خسته از پاساژ گردی برگشتیم .

شب سریعا برا فردا برنامه ریزی کردم و کل روز تو مسیر جاده ساحلی .

روز سوم سفر شنبه 20 بهمن ماه که البته تعطیل رسمی هم بود حدود 7:30 همه رو بیدار کردم، و صبحونه رو خوردیم و پیش بسوی تفریحات طبیعت گردی .

مسیر رو از قبل حدودی بلد بودم(خاطرات 11 سال پیش)حدود ساعت 8:15 از منزل علیرضا حرکت کردیم و در امتداد جاده ساحلی حرکت کردیم ، اولین مقصد ما تالاب لیپار یا تالاب صورتی بود که بدلیل اذدحام زیاد خودرو دیگه توقف نکردیم . جاده زیبایی بود و سمت راست ما هم دریای عمان .

مقصد بعدی ما انجیر معابد بود که ما هم کنار تمامی گردشگران توقف کردیم و منطقه رو رصد کردیم و بسیار جالب بود . ادامه مسیر تا توقفگاه کوههای مریخی یا کوههای مینیاتوری . البته کوههای مریخی رو در امتداد جاده میدیدیم تا اینکه توقفگاهی که ایجاد کرده بودند ایستادیم و کلی عکس گرفتیم و به شخصا خودم خیلی از مناظر کوههای مریخی لذت بردم . مجدد ادامه مسیر و به سمت بریس .

بریس اسکله بسیار زیبایی داره .

رفتیم داخل اسکله و داخل لنج شدیم و کلی عکس گرفتیم . بندرگاه بسیار زیبایی بود . واقعا بسیار زیبا .

بعد از یکساعت حرکت کردیم به سمت بندرگاه پسابندر و میشه گفت گوشه ترین نقطه ایران .

طبق معمول اسکله زیبایی بود و نیم ساعتی توقف کردیم .

بعد تصمیم گرفتیم ادامه بدیم به سمت گواتر . گواتر که نیمی در ایران و نیمی در پاکستان هست .

حدود 40 دقیقه توی مسیر بودیم و جاده به نسبت وضعیت بدی داشت تا رسیدیم گواتر .

وای خدای من . چقدر ترافیک . چقدر اذدحام گردشگر . چقدر شلوغ .

بعد از کلی معطلی بالاخره ماشین رو پارک کردیم .

چه زیبا بود ، جنگل های حرا .

ساحل بکر گواتر .

بعد از ساحل گردی تصمیم به سوار شدن قایق و دور زدن در جنگل های حرا و دریای عمان

همگی سوار شدیم و ابتدا قایق ما رو تا نزدیکی پاکستان برد ، جایی که دلفین های دریای عمان بودند . البته اینقدر رفت و آمد قایق ها زیاد بود که دلفین ها جرات بیرون اومدن رو نداشتن . قایق ران چند باری قایق رو خاموش کرد و سکوت ایجاد کرد و ما بالاخره تونستیم نصف و نیمه دلفین ها رو ببینیم چقدر با حال بودن خوشگل بودن . بازیگوش بودن بعد از دور زدن سمت دلفین ها حرکت کرد به سمت جنگل های حرا .

واقعا بینظیر بود جنگل های حرا .

حدود نیم ساعتی هم داخل جنگل های حرا گردش کردیم و لذت بردیم . حدود ساعت 2 تموم شدیم و تصمیم به برگشت گرفتیم .

داخل مسیر برگشت تا چابهار امکانات ناهار وجود نداشت و بالاخره تصمیم گرفتیم بریم خونه و جعفر املت درست کنه که همین اتفاق هم افتاد و اتفاقا خیلی زیاد املت چسبید .

بعد از ناهار همه خوابمون برد و کمی استراحت کردیم که یه باره حدود ساعت 7 بیدار شدیم .

زهرا ناراحت بود که خرید باب میلش انجام نشده بود و علی الرغم اینکه میگفت ناراحت نیستم ولی من متوجه شدم ناراحته که نرفتیم خرید .

به همه گفتم آماده بشید که بریم پاساژ گردی . امشب پاساژ جدید میخوام ببرمتون .

حدود ساعت 8 شب رسیدیم بازار منطقه آراد .

اینبار از پاساژ های دیگه شروع کردیم و من و جعفر از هم جدا شدیم .

بعد از 2 ساعت دوباره به هم ملحق شدیم .

وای چه خبره . کلی خرید .

ما نسبتا خرید خیلی کمی انجام داده بودیم ولی جعفر و زهرا کلی خرید انجام داده بودن . خیلی خیلی خوشحال بودن .

راستش منم دیدم خوشحال هستن منم خوشحال شدم که حداقل یه سری وسایل خریدن

تصمیم به رفتن گرفتیم که کافی شاپ هتل فردوس رو دیدیم که رفتیم اونجا و چایی و . و کلی حال داد .

بعد از اون رفتیم خونه و پایان روز سوم سفر به چابهار .




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها